black flower(p,140)
black flower(p,140)
اینکه برادرش وسط بوسه شون سر رسیده بود و برنامه ی س*کسشون رو بهم ریخته بود که تقصیر اون نبود.
کیونگسو: هنوز بیداری؟ فکر کردم خوابیدی
شیومین پاپ کورن های تو دهنش رو جوید و قورت داد.
شیومین بدون توجه به نگاه های ترسناکی که تو چشم های کیونگسو بود دستور داد.
شیومین: نه می بینی که نخوابیدم و بیدارم.... فیلمش جالب نیست، عوضش کن.
جونگین یه فیلم جدید پلی کرد و کیونگسو با نارضایتی خرخر کرد.
کیونگسو این فیلم رو دوست داشت و بخاطر اون بچه ی لوس و نمی تونست ادامه ش رو ببینه....
هر چند قبل از اینکه سرو کله ی شیومین هم پیدا بشه نمی دید و تو حلق جونگین فرو رفته بود...
جونگین چند تا از پاپ کورن هایه شیومین رو برادشت و توی دهنش انداخت.
جونگین: مامان زنگ زد... باهاش قهر کردی؟
پرسید و دستش رو دور شونه ی شیومین انداخت.
شیومین دهنش رو بسته نگه داشت و به صفحه ی تلوزیون زل زد.
مادرش یک قرار آشنایی با یک دختر آلفا گذاشته بود ...
و با به هم خوردن نامزدیش با جونگ کوک راضی بود.
چطور باید واکنش نشون می داد؟
قهر نمی کرد و از خونه بیرون نمی زد؟
حتی اگه همه ی دنیا هم مخالفت میکردند مادرش باید ازش حمایت می کرد...
جونگین: چرا بهش نگفتی میای خونه ی من؟
جواب جونگین رو نداد و برادرش ادامه داد.
اینکه برادرش وسط بوسه شون سر رسیده بود و برنامه ی س*کسشون رو بهم ریخته بود که تقصیر اون نبود.
کیونگسو: هنوز بیداری؟ فکر کردم خوابیدی
شیومین پاپ کورن های تو دهنش رو جوید و قورت داد.
شیومین بدون توجه به نگاه های ترسناکی که تو چشم های کیونگسو بود دستور داد.
شیومین: نه می بینی که نخوابیدم و بیدارم.... فیلمش جالب نیست، عوضش کن.
جونگین یه فیلم جدید پلی کرد و کیونگسو با نارضایتی خرخر کرد.
کیونگسو این فیلم رو دوست داشت و بخاطر اون بچه ی لوس و نمی تونست ادامه ش رو ببینه....
هر چند قبل از اینکه سرو کله ی شیومین هم پیدا بشه نمی دید و تو حلق جونگین فرو رفته بود...
جونگین چند تا از پاپ کورن هایه شیومین رو برادشت و توی دهنش انداخت.
جونگین: مامان زنگ زد... باهاش قهر کردی؟
پرسید و دستش رو دور شونه ی شیومین انداخت.
شیومین دهنش رو بسته نگه داشت و به صفحه ی تلوزیون زل زد.
مادرش یک قرار آشنایی با یک دختر آلفا گذاشته بود ...
و با به هم خوردن نامزدیش با جونگ کوک راضی بود.
چطور باید واکنش نشون می داد؟
قهر نمی کرد و از خونه بیرون نمی زد؟
حتی اگه همه ی دنیا هم مخالفت میکردند مادرش باید ازش حمایت می کرد...
جونگین: چرا بهش نگفتی میای خونه ی من؟
جواب جونگین رو نداد و برادرش ادامه داد.
- ۶.۴k
- ۲۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط